اختصاصی فوسبال، هامبورگ: تنهایی یک دونده دوی استقامت
هامبورگ روزهای سرد را در کناره دریای شمال می گذراند و باور ژنرالی دارد که سپاهیانش در مکانی دور از دست رفته است.
هامبورگ شکست خورد خبری که کاملا عادی است و اگر صادقانه تر بگوییم پیش از بازی امید چندانی به پیروزی برابر دورتموند وجود نداشت، هامبورگ خیلی وقته که به شکست عادت کرده، ایستادن در ته صف تا شاید بتواند در آخرین لحظات سوار اتوبوس مسافران فصل بعدی لیگ شود ولی اگر از پیگیرهای داستان بوندسلیگا باشید هامبورگ در تاریخ خود با روش چند سال اخیرش تفاوت چشمگیر دارد. یکی از سه تیم قهرمان اروپا در آلمان به اندازه ای از سابقه خود دور شده است که اگر بگوییم تیمی که یادآور مردان پیروز جنگ ادرنه* شد و یوونتوس مجهز به میشل پلاتینی را در استادیوم المپیک آتن نابود کرد هامبورگ بوده است احساس غریبی خواهد بود اما نه، در 25 می 1983 این هامبورگ ارنست هاپل بود که بر قله دنیا ایستاد و پائولو روسی و میشل پلاتینی مغلوب هم تیمیهای فلییس ماگات شدند، اما چگونه قهرمان اروپا نخواست دیگر خوب باشد و جایی در همان صفحات تاریخ گم شد.
هنگامی که ارنست هاپل مرد قهرمان اتریشی دنیا را ترک کرد هنوز می شد از هامبورگ به عنوان تیم خوب یاد کرد ولی پس از آن به فاصله 1992 تا 1994 می شد متوجه شد که روح جنگندگی از تیم در حال رفتن است و زنگ های خطر به صدا در آمده ولی گوشی به خوبی نشنید، دوره بنو ماهلمان با جایگزینی ماگات تغییر کرد و در 96 آنها در جای پنجم جدول جای گرفتند و با اینکه در فصل بعد 96-97 در جای سیزدهم قرار گرفتند ولی پس از آن رتبه های نهم و هفتم که می شد امید داشت تیم رو به جلو حرکت می کند و در 2000 آنها با فرانک پاگلسدورف به جایگاه سوم رسیدند ولی پاگلسدورف با اینکه در 2003 دوباره در جایگاه چهارم قرار گرفت ولی بین این سالها نوسان باز هم دست از سر هامبورگی ها برنداشت آنها بین مقام سوم و چهارم خود سیزدهم و یازدهم را تجربه کردند و ثبات آنچنان که باید در عملکرد بندرنشیان دیده نشد، آنها در فصل های 2003 تا 2005 ، 2 بار هشتم شدند و در 2006 دوباره روزه های خوب و مقام سوم نصیب تیم توماس دال شد، پس از آن هامبورگ تا 2011 همیشه در نیمه دوم جدول جای داشت مکانی نه مناسب ولی دور از منطقه خطر، اما دوره سقوط میشل اونیگ که به اخراج او منتهی شد و پس آن دیگر هامبورگ با چنگ و دندان خود را در لیگ نگه داشت، تورسن فرینک، فن ماوریک، میرکو اسلومکا، ژورف زینبائر و برونو لابادیا که تنها هدفشان نگه داشتند لنگر سنگین هامبورگ در ساحل آرامش بود و فصل اخیر، خروج لابادیا و مارکوس گیزدول که به مانند بازمانده های ارتش شکست خورده گراند آرمه ناپلئون در روسیه تنها به جستجوی لحظه ای استراحت است.
چیزی که در داستان تیره روزی های هامبورگ دیده می شد نبود مشکل هامبورگ در سرمربی است ، آنها جایی در میان روزها سرد دریای شمال با یخزدگی عادت کردند و باور خود را به این تیم از دست دادند یا اینکه باور دارند زمان کاری جز گذشتن می تواند داشته باشد، فصل 2016-2017 می تواند به تلخ ترین فصل بوندسلیگا تبدیل شود، سال سقوط، جایی که اگر چنین اتفاقی بخشی از روح لیگ بزرگ دنیا از دست رفته است.
داستان هامبورگ مشابه دونده ای دوی استقامتی است که در مرحلهای متوجه عبور رقبای خود نشد و راهی را که با سختی طی می کرد نفهمید که در پشت تمامی حریفان است و آخرین نفر است که از خط پایان عبور خواهد کرد.
*جنگ ادرنه: نبرد بزرگی به سال 378 میلادی میان رومیها و ژرمنها که به شکست قطعی روم ختم شد